چگونه شوهر خود را حرف گوش کن کنیم!؟؟

زن منم حتی نه صبحانه ای و وقتیم میام خونه ..نه سلام و نه خسته نباشی و حتی بدش میاد بهشم دست بزنم..5ساله دارم تحملش میکنم. زن غرغرو ییه..قدر هیچیونمیدونه.. و دهن بینه زیاد

سلام دوستان من ۵سال از ازدواج ام میگذره دو دانه دختر دارم شوهرم همش به رفتن به خانه فامیل هام و حرف زدن با پچه های فامیلم لچ کرده نمیذاره حرف بزنم خیلی ناراحتم چی کار کنم

سلام خدا کنه همه مشکلاتتون حل بشه منم 9ماهه عقدم مادرشوهرم خیلی منفی نگر هست اصلا دوس ندارم باهاش حرف بزنم همش میترسم نامردم مث مادرش بشه اون همش غر میزنه از همه شکایت میکنه وقتی میرم پیشش همش بهم گیر میده خداراشکر نامزدم از همه لحاظ خوبه اصلا شبیه مادرش نیست

سلام دوستان شوهر من مدام سرش تو گوشیه شبا تا خود صبح نمیخوابه همش تو فضاهای مجازیه توجه ش بم خیلی کم شده اصلا بم محبت نمیکنه واینم بگم مطمعنم که با کسی هم نیست به نظر شما چیکار کنم از گوشیش بکنه

سلام من چجوری میتونم بدون ناراحتی نظر همسرمو برا کار جدیدی ک میخواد واردش بشه عوض کنم ؟هر چی بگم ناراجت میسه و در نهایت ب جایی میرسه ک کلا از حرف زدنم پشیمون میشم نمیدونم چکار بای بکنم راهنمایم کنید لطفا

سالم خدا به ما خانوم ها صبر فراوان بده من احصاص میکنم ازهمه بدبخت ترم چون خونه بابام توشهرن ومن توروستام شوهرم ادم خشک مغرور. یعنی بمیرمم بهم توجه نمیکنه یه دختر۵ساله دارم فقط بخاطر اون تحمل میکنم هرچی میگم بریم شهر اینجا نمیتونم زندگی کنم انگار پشه توگوشش وزوز میکنه از اینا بدتر مادرشوهرمم نزدیکمه اون از همه بدتره برام دعاکنین اینجا جهنمه چکار کنم

من۳سال پیش با یه نفر آشناشدم اون اوایل نمیدونستم متاهل بعدیه مدت خودم فهمیدم بعد ازش پرسیدم چرا اومدی سمت یه دختردیگه اوایلش طرفه میرفت که من عاشقت شدم فلان ولی من ول کنش نبودم تاآخرش دلیل اصلی اینکارش گفت میگفت چون زنم بهم محبت نمیکنه توجه نمیکنه همش خونه مامانش هم تورابطه زناشویی برام کم میزاره اصلامنونمیبینه حتی تولباس پوشیدنشم حالم بهم میزنه من میخواستم اینارو از زبون یه مردبگم که خانومابدونن دلیل دلسردشدن رفتن شوهرشون به سمت یه دختردیگه ازچیه بجای درست کردن شوهرتون خودتونم تغییربدید خانوما

سلام دوستان کسانی که میگن همسرم میادحرف نمیزنه و..توجه نداره شماهم وقتی شوهرتون میادبعداینکه غذاشودادیدو...بریدبه کارای خودتون برسیدمثلاکاری که مربوط به شخص خودتونه تواتاق خودتون موسیقی گوش کنید مشغول کتاب خوندن بشیدبعدمدتهامیبینه که شمابهشون دیکه توجه نداریدمطمینااونوقت اون میادسراغتون فقط یادتون باشه وظیفه تونونسبت بهشون انجام بدیدتاآتو ازتون نگیره

مسئله این نیست که ما فقط با همسرمون مشکل داریم ما با افراد دیگه هم همین مشکلات رو به طریق دیگه داریم اونی که باید تغییر کنه خودمون هستیم چون اگر ما نتونیم خودمون رو تغییر بدیم دیگری رو که اصلا نمیتونیم تغییر بدیم وقتی ی دستگاه برقی میخریم دفترچشو میبینیم تا اموزش ببینیم رابطه هم نیاز به اموزش داره

همه مردها مثل همن تنها راه اینه که بااعتمادبه نفس باشی ووابسته اش نباشی فک کنی چند روز مجبوری تحملش کنی.راهی برای کسب درآمدکنی.من اگه پول داشته باشم حتما بی خیال شوهرم میشم.بره به درک هرغلطی هم میخواد بکنه

من وشوهرم باهم سر مهمونی رفتن قهر کردیم ولی دیشب من اومدم توی خواب پیشقدم بشم که توجه ای نکرد مجدد من پیشقدم بشم یا نه دیگه

من الان۲ساله ازدواج کردم و یه دختر ۶‌ماهه دارم شوهرم اصلا بهم توجه نمیکنه و باهام حرف نمیزنه فقط بلده ازم ایراد بگیره و راجب زنای دیگه حرف بزنه نظرمم هم هیچ براش مهم نیس توی این مدت همه راهارو رفتم اما فایده نداره نه منو میبره بیرون نه برام چیزی میاره از همه مهم تره همیشه طرف داره خانوادشه من با اونا توی یه خونه زندگی میکنم تا بهش میگم بزار مستقل بشیم عصبی میشه و میگه اینجا جای منه و با اونا میگه و میخنده دیگه خیلی خسته شدم به سرم میزنه از این خونه لعنتی فرار کنم

سلام من شوهرم خیلی دوس دارم یک. سال از ازواج مون نگذشته یک خانمه توی دانشگاه از روی فرم. معرفی نامه برداشته ولکنش نسبت به من خانمش باشم سرده شده این نگرانم کرده

من هنوز ازدواج نکردم ولی این حرفایی ک شنیدم برداشتم اینه ک همشون با عشق بوده و خب عطش داشتن بعدش طرف ازشون زده شده

واقعا مشکل هرکسی ازخودشه هرکی خودشو اصلاح کنه همه چی درست میشه

سلام من دوهفته که عروسی کردم همین دیشب ازدست شوهرم کتک خوردم فحشا بدی میده رفیقاش بیشتر مهمن تامن دوران عقدم کتک خوردم خیلی بداخلاق به نظرتون چیکارکنم

سلام من یک ساله که عقدم و تو این یک سال هیچ کمبودی نداشتم شوهرم عاشقمه دوسم داره اما گاهی وقتاخودم باعث دعوا بینمون میشم اون هم وقتی از من دور میشه بهم میریزه بخدااگه زن ها دورست رفتار کنن مرد ها بیشتر بیشتر عاشق زنشون میشن خیلی حرف ها دارم بزنم که مشکل اصلی چیه بین زن شوهر ها و با چه روش هایی میتوانیم درمانش کنیم

در ضمن شوهره من خیلی خودخواهه،لحن صحبتش باهام تحقیر آمیزه.چندوقت پیش بهش گفتم منو بغل کن نوازشم کن بهم گفت دسشویی شستی ؟رو شویی زرد شده !!!روی تاقچه پنجره خاک نشسته دستمال بکش!منم گفتم تو زن گرفتی یا حمال ؟!!!ی آن خشکش زد تازه آقا بهش برخورد به جای اینکه من ناراحت بشم !!حالم ازش بهم میخوره چون بچه ننس در ضمن قدرت جنسیشم پایینه چون فکر میکنم شخصیتش خیلی خاله زنکه تمرکزش برای رابطه جنسیمون پایینه

شوهره منم بچه ننست..طبقه پایین مادرشوهرم زندگی میکنم روزی ده بار شوهرم میره بالا ننشو ببینه خودم بچه تهرانم اومدم تو شهرشون از خانوادم دورم..بعضی وقتا پیش خودم میگم ی مادر پسر چه حرفی باهم دارن که روزی ده بار همو باید ببینن !هرچی به شوهرم میگم ولخرج نباش باید خونه بخریم مستقل بشیم تو کلش فرو نمیره..شوهرم آدم بی هدفیه تو زندگیه تنها فکرش فقط ننشه..حالم بهم میخوره با من حرف نداره اونوقت میره بالا با ننش حرفای خاله زنکی از درو همسایه میزنن!بعضی وقتا دلم طلاق میخواد اما پشتوانه مالی ندارم!

من سه ساله ازدواج کردم باعشق شروکردم از دوران نامزدی تا حالا هرچندوقت ی بار میبینم ک همسرم تو تلگرام بایکی چت میکنه بقیه اخلاقاش خیلی خوبه هروقت بهش میگم میگه من اهلش نیستم تو شکاکی و چن روزقهرمیکنه بازبایدخودم اشتی کنم خسته شدم نمیدونم چیکار کنم یکی کمکم کنه زندگیمودوس دارم

من ۶ ماهه عقد کردم و من و نامزدم هردومون خیلی هم کم سنیم اون ۲۱ سالشه و منم ۱۷ سالمه .بعد از اینکه عقد جاری شد رفتیم اتاق بالا تا باهم حرف بزنیم .من بهش گفتم میتونین بهم اجازه بدین برم تلگرام ؟ گفت آره صد در صد .ولی حالا میگه نه بعدشم وقتی بهش میگم مگه قرار نبود بزاری میگه آره ولی چون اون روز بدنم داغ بود برا همین .ازش دلخورم .تصمیم گرفتم محلش نزارم درسته به نظرتون ؟

چی کارکنم شوهرم تسلیم حرف ها ودستورهای برادراش وخانواده اش نباشه وباعقل خودش وصلاح خودمون کارانجام بده وتصمیم بگیره.وااااتی مادرش خیلی اب زیرکاهه ـوخیلی زیرکانه دخالت میکنه.

امان از وقتی ک شوهرت برات ارزش قائل نشه رو شوهر من هیچ حرف با زبون خوش تاثیر نداره😢😭😭 کاش میشد هیچوقت ازدواج نمیکرد

سلام شوهر منم اصلا به حرفای گوش نمیده هر وقتم بخوام باهاش حرف بزنم بحثو عوض میکنه

من مجردم ولی از روی رفتار مادر و پدرم خیلی درسا گرفتم.. خانم ها اول از همه خودتونو باید در نظر بگیرید بعد شوهرتون.تو زندگی اون کاری و بکن که خودت دوس داری اون غذایی رو بپز که خودت دوس داری تفریح سرگرمی هرچییی که خودت دوست داری. بعد یه مدت شوهرتون که ببینه اولویت شما خودتونین ناخوداگاه به شما بیشتر توجه میکنه که از شما هم توجه ببینه

کوچکترین کاری که براتون می کنه یا خرید می کنه ازش تشکر کنید. به خودتون برسید، ورزش کنید، به اندامتون برسید، به پوستون برسید. مردا همه ی اینکارها رو توجه به خود می دونند و دوست دارند. آروم آروم وقتی ببینه برا خودتون ارزش قائلید و خودتون رو دوست دارید، آنها هم شما رو دوست دارند و در کارهاشون از شما به عنوان متخصص نظر می خواند و مشورت می گیرند.

بچه ها من 6ساله که ازدواج کردم، شوهرم کاملا گوشیه، حتی در مورد بچه دار شدنمون هم همینطور بود، چون خواهراش حامله میشدند، مادر شوهرم بهش می گفت و تمام. منم هنوز اخلاقش دستم نبود، اصلا نمی فهمیدم که این برنامه ها از کجاست. خودم هم خیلی اشتباه می کردم. الان حدود شش ماهه که خیلی حرف گوش کنم شده. گذشت زمان تو زندگی مشترک مهمه. مردا به روزی می رسند که می بینند به غیر از زنشون هیچ کس دلسوزشون نیست پس محبت کنید.

منم بانظر m موافقم ما باید ازمادرشوهرامون طرز برخورد با شوهرامون رو یاد بگیریم.البته به صورت غیر مستقیم

بنظر من ک دیگ از شوی نزدیکتر ک ب آدم نیست من بعضی وقتا دارم تو فکرم تو گونی میزنمش اما در ظاهر ای قربونت خیلی میخوامت و ازین حرفا نمیمیریم ک بعد عذرخواهی و دقیقا کارایی ک من دوست دارم چون هر آدمی میدونه خودش مقصره وقتی با محبت جوابشو میدم خیلی نتیجه بهتری میگیرم مشکل ما خانوما اینه ک فک میکنیم مردا ته شعورن ولی نیستن باید بهشون فرصت داد انقدم مسخره بازی در نیاریم هردوگروه زن و مرد دیگ بچسبید زندگی کنید با این حرفایی ک من خوندم همه دق میکنن. چرا انقد گندش میکنید ی چیز کوچیکو

مشکل از خودتون هست اول خودتونو اصلاح کنید

خانمها شوهرمن خودخواه و خودرای و بهانه جو وووو هرچی صفات بد بگین داره اما قلق مردا فقط توجه اونها توجه میخان. با اونها سعی کنین مثل مادرشون رفتار کنین نه اینکه مادری کنین سعی کنین توجه کنین من قبلا شوهرم تا اعتراض میکردم دست بلند میکرد اخرش فهمیدم چیکار کنم.گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

من مجردم با این پیام هاتون حالمو از ازدواج بهم زدین خوشحالم که زود فهمیدم تا گول نخورم

من فقط میخوام یکم سیاست یاد بگیرم شوهرم آدم خیلی خوبیه منم واقعا دوسش دارم بعد از دو سال عقد الان ٦ ماه ازدواج کردیم فقط مشکلم اینه بی تفاوته قهر میکنم زیاد جدی نمیگیره دوست دارم همش طرف من باشه تورو خدا بگین چه جوری با سیاست باشم😔😔😔

سلام من 6ساله ازدواج کردم یه پسر 2ساله دارم خیلی دعوا میکنیم ولی آخر سر کاری میکنم که به غلط کردن بیافته هرچی دلم میخواد بهش میگم کوچکترین چیزی بهم بکه پشیمونش میکنم ولی باید اعتراف کنم بعضی حرفاش تا عمق وجودمو میسوزونه ولی چه باید کرد بخاطر پسرم باید بسوزم و بسازم.

همه طلاق بگیرد مردا بی لیاقت

منوشوهرم ٨ماهه عروسی کردیم.سن پایین ازدواج کردم.عاشق شدیم و بدون رضایت والدین ازدواج کردیم.ازم بزرگتره.تحصیلات وفرهنگ خانواده ش خیلی ازما پایین تره الانم همش بهم بی توجهی میکنه و اصلا براش مهم نیست چه سختی هایی که توزندگیم نمیکشم بداخلاق و عصبی و زود رنجه و خیلی کم حرفه و خیلی وقتا هم منو با حرفاش تخریب و تحقیر میکنه و کتکم میزنه شدید و رفیق بازه آرزو میکنم خدا منو یا اونو بکشه که یکیمون خلاص بشیم چون من اسیراین زندگی اجباری شدم وبخاطر خانواده م نمیتون جدابشم.البته اون باطلاق مشکلی نداره.خدا کمکم کن

این کانالای تلگرامی و مطالبی ک تو سایتای مختلف هست خیلی میتونه به آدم کمک کنه حتما اونارو بخونید و حتما هم تمرینش کنید اولش یکم سخته و لی قشنگ عادتون میشه خیلی هم تاثیر گذاره و همچنین هیچ وقت از شریک زندگیتون پیش بقیه بد نگید اون شوهر و انتخاب شماست و هیچ وقت هم پیش بقیه اون بی احترام نکنید.احترام گذاشتن بهش مطئن باشید باعث احترام به خودتونم میشه و حتما شوهرتون قدر دان این رفتار شما خواهد بود

من ۲۰ ساله هستم و مجردم نظر خیلیارو خوندم ولی به نظر من فقط این مردا نیستن که با آدم کنار نمیان یه طرف قضیه هم خود ما هستیم ممکنه ما رفتاری داریم که اون رفتار ما باعث شده رو اخلاق و رفتار و نحوه حرف زدن شریک زندگیمون تاثیر بذاره یکم بهتره یه ذره از ریشه
مشکلو تو خودمون جست و جو کنیم مجردم اما دوسال دوستی با پسری که هنوزم باهاشم خیلی چیزا رو به من یاد داد اولاش واقعا باهم تناقض داشتیم یکم که گذشت من سعی کردم خودمو عوض کنم و بهترین رفتارو داشته باشم که الان لباس خریدنشم طبق نظر منه

متنفر نیستم ولی کلافم از دستش هروقت خاستم باش حرف بزنم. میگه من هیچوقت به حرفت گوش نمی‌دم سعی نکن نظر بدی چون بر خلاف میل تو عمل میکنم

خانم س منظور شما از درد دل چیه شاید شما مشکلتون مثل منه ولی من حلش کردم اگه درد دل گله و شکایت از مادر شوهر و خواهر شوهر ودیگه زندگی جاری و .... و کمبودهای زندگه باید بگم شوهر منم موقع دردو دل همین جوری بو تازه آخرش همه کاسه کوزه ها سر من میشکست تا جایی که یه بار شوهرم گفت با این حرفا داری از چشمم میفتی با شنیدن این حرف روشم رو عوض کردم الان اگه مشکلی داشته باشم با خانوادش یا کمبودی توی زندگیم باشه منو دلداری میده و قول میده کمبود رو بزطرف کنه

من سه ساله ازدواج کردم همه مشکل توی زندگیشون دارن بابام میگه زندگی کردن با مرد خوب هنر نیست چون آدم خوب خودش خوبه زن هنرمند زنی هست که بتونه با مرد بد که نه ولی با تفاوت ها و عقاید مردش بتونه کنار بیاد و زندگیشو بسازه من واقعا تونستم با صبر و کمی سیاست زنانه شکر خدا الان راضیم همه این مشکلاتی رو که شما مطرح کردید به نظر من اگه کسی زندگیشو بخواد با چنگ و دندون میجنگه و میدان رو واسه بدخواهان و حسودان خالی نمیذاره.زندگی خودش یه جنگه

من چقدر آدم بدی هستم که قدر شوهرمو ندونستم تا الآن.خداروشکر فوق العاده ست از هرلحاظ فوق العاده. دعا میکنم خدا به تمام شما وهمسرانتون درکِ داشتن ِ هم رو بده و بهترین زندگی رو داشته باشین

اکثر زنایی که مشکل دارن ببشتر به طرز رفتار خودشون فکر کنند ممکنه مشکل از خودش باشه بعضی از زنها متاسفانه نمیدونن تو زندگی دنبال چی ان وهدف از زندگی کردن رو نمیدونن ویا لااقل هدف رو گم کردن و متاسفانه عیب رو از شوهر میدونه سعی کنید بیشتر به طرز رفتارخودتون رجوع کنید من الله توفیق

آخرین سنگر سکوته...

ببخشید که توی مجلس زنونه تون سرک میکشم ولی باور کنید من هم در مورد زنم همین احساسات منفی رو دارم. ربطی به زن و مرد بودن نداره. به شانس آدم مربوطه که گرفتار یه آدم بدبین غرغروی زودرنج بی شعور نیفته که من افتادم. چندین سال از ازدواجمون گذشته و هرچی خواستم با مثبت اندیشی و مدارا و مهربونی و زبون خوش زندگیم رو شیرین کنم ولی نشد. حالا دیگه صبر و امید به ساختن آینده بچه هام راه پیش رومه. هرچند که بعید میدونم رفتارهای زنم آینده سالمی رو براشون رقم بزنه. کاشکی قبل از ازدواج بیشتر تحقیق کرده بودم.

برای اینکه طرفتون تغییر کنه اول باید خودتون تغییر کنید

خدایا شکرت بخاطر شوهری که دارم,شوهر من یه مرد فوق العاده مغرور و لجباز و متعصب و زود رنجه یعنی وقتی حرفی میزد من باید میگفتم چشم اما با سیاستی که به خرج میدم بهترین دوستمم شده ,شوخ و باحال و دوست داشتنی دیگه به حرفام احترام میذاره خواسته هاس منم در نظر میگیره دیگه اگه حرفی زد مخالفت کردم ناراحت نمیشه ,حرفم بزنم باهاش گوش میده وقتی میبینه ساکتم ناراحت میشه بنابراین همیشه سعی میکنم جلوی شوهرم سرحال باشم و حرف بزنم و باهاش شوخی کنم,کافیه سیاست داشته باشید نتیجه شو میبینید

من همش میخوام با شوهرم درد و دل کنم ولی اون زود خسته میشه و باهاش که درد دل میکنم فقط شروع به شوخی کردن و مسخره بازی میکند طوری شوخی میکند که فکر کنی دارم تحقیر میشم حرفاش مثل پیام بازرگانی است نمیدانم کدام حرفش واقعیت و کدام شوخی است

همه مردا یه قِلق خاصی دارند اونو باید یاد بگیرین ..وکسی که کمک میکنه بهتون مادر شوهرتونه نه اینکه مستقیم ازش بپرسین بلکه باید از طرز رفتارش با همسرتون به نتیجه برسین چون یه عمر شوهرتونو پرورش داده و تربیت کرده ببینین موقع عصیانیت چطور مهارش میکنه یا چطور
ازش در خواست میکنه براش کاری انجام بده و تجربه شخصیم اینه که مردا از زن های لجباز و غرزن و منفی دوری میکنن پس خانمای عزیز همیشه شاد باشین و بخودتون برسین و به شوهرتون بفهمونین که چقدر تو زندگیتون تاثیر گذاره

روزی دختری به تمام خواستگارانش جواب رد داد و به قول امروزی ها ترشید!!! تا آخر عمرش با دوستانش مسافرت رفت، آرایش کرد، مد روز را پوشید، سرکار رفت ، پولهایش رو پس انداز کرد ماشین و آپارتمانی شیک خرید،بدون صدای بچه و دستورات شوهر ادامه تحصیل داد و دکتری گرفت، به کسی جواب پس نداد، خیانت شوهر را تجربه نکرد، دروغ های مرد را نشنید، کهنه ی بچه نشست،موهایش بوی پیاز داغ و قرمه سبزی نگرفت،پوستش چروک نشد و جوان ماند و تا میتوانست از زندگی اش لذت برد😊😊😊 چیه فک کردی میخوام بگم تهش پشیمون شد؟😕😐 نه بابا

همه مردها مثل همن.اولش هرچی شرط بذاری قبول میکنن و خودشونو عاشق دلخسته نشون میدن.بعد یکماه میزنن زیر حرفاشون.همشون سنگدل وخائن هستن

سلام به همه من متاسفانه باحساسیت خاصی ازدواج کردم تحقیق کردیم همه گفتن عالی است . شوهرم زیرک و باهوش است چند سالی از من کوچکتر است متاسفانه علاقه خاصی در زندگیم نمی بیبنم ولی یک پسر سه ساله دارم شوهرم اصلا بهم راست نمی گه از بس راست نگفته هیچ حرفی ازش قبول ندارم خودم هم درآمد دارم. نه پدر داره نه مادر. ازدواج ما ساده بود متاسفانه من اصلا سخت نگرفتم به ایشون ماشین گرفتیم پول اش مال من بود ولی حتی تعارف هم نکرد به اسمت بزنم یا نه . کلا خیلی نامرده حتی پیش من نمی خوابه عصبی و روانی است لطفا راهنماییم کنید

سلام.من ۲۴برج ده میشه برام یه سال ک ازدواج کردم.عشق عاشقی هم ازدواج کردم یه عشق پاک خوب بود. الانم بعد یه سال عقد یه سال ازدواج پنج سال با هم بودن تو رابطه ی عشق عاشقی عشقمون خیلی بیشترشده کم نشده.فقط تو سن کم ازدواج کردیم ک شوهرم الان سربازی و نخواسته الان من باردارم و با خانواده شوهرم زندگی میکنم.فقط با خانواده شوهر زندگی کردن برام سخته ک این باعث میشه من از زندگیم هم سیر بشم مادرشوهرم خیلی دخالت میکنه تو زندگیم وحسوده میبینه پسرش با من خوبه

شوهرم کتکم زده دیشب الات یه سال ازدواج کردم گشنه میشه دنیا رو بهم میریزه بخدا نمیدونم چکارکنم خانوادمو به فحش میگره انگار بیمار روانی با این حال من همیشه کوتاه اومدم ولی واقعا اگه میتونستم طلاقمو میگرفتم به خاطر پدرم اینکارو نمیکنم بابام ابرو داره .خودم انتخابش کرد نمیتونم هیچ کاری کنم جز بدبختی زندگی کردن

من ١١ساله که ازدواج کردم و همه راهها رو امتحان کردم برای زندگیم جنگیدم ولی دیگه خسته شدم دو تا بچه دارم که همه امیدم به اوناس. شوهرمو به حال خودش رها کردم محل نمیدم انگار بهتره اینجوری. مردا ذاتن آدمای بی مهری هستن ازشون فاصله بگیرید اگه میخوایید با ارزش بشید

سلام صبر و محبت به مرد مشکل رو حل میکنه. من شرایط بدی داشتم یک شوهر بچه ننه و خواهر شوهر به فضول تمام ولی من صبر کردم و توکل بر خدا بعد از چند سال سمت من میاد فقط صبر کنید با یک سال و دوسال کار درست نمیشه روی مخ مرد برید اول توجه نمیکنند بعد یک مدتی اسیرتون میشند اینو بگم که اگه زندگی خوب میخواهید بایستید و بسازیدش غر نزنید چون شما مردی رو دارید که باید رامش کنید و اونو حرف شنوش کنید این هنر تو بانوی ایرانی میرسونه که چقدر مرد حرف شنوش کنید

من یک ساله ک عقد کرده و هنوز تکلیف عروسیم معلوم نیست از طرفیم شوهرم با خانوادم دچار مشکل شده و رفت و امد نمیکنه حتی خیلی کم ب دیدنم میاد چون میگه هرچی بیشتر ببینمت بیشتر دلتنگت میشم حالا هم ک رفت و امدشو قطع کرده با خانوادم پدرم گفته نبینمش و فقط تلفنی نمیدونم باید چیکار کنم

من ۲ ماهه ازدواج کردم، تازه فهمیدم چه غلطی کردم، گاهی به خودکشی هم فکر می کنم خیلی خسته ام، نمیدونم چطوری رامش کنم

من دو سال عقد بودم الان یه ماهه که عروسی کردم...ولی از زندگیم بدم میاد شوهرم همش جلوی تلویزیونه یا خوابه یا سرکار مثل سنگ میمونه براش فرقی نداره محبت کنم بهش یا نه آراسته باشم یا نه لباس چی بپوشم اصلا کلا آدم خنثی ایه نسبت به هیچی نه ناراحته نه خوشحال....به نظر من این بدترین درده.. زندگی من دچار یکنواختی شده..اصلا مثل زوج های تازه ازدواج کرده که خوشحالن نیستیم همش با هم قهریم..به هیچ عنوان ناز کشیدن و توجه به زن رو بلد نیست...اوه انقد زیاده که نمیدونم چی بنویسم....

من مجردم 23 سالمه ...به نظرمن مردا رو زیاد جدی میگیرید همیشه اعتماد به نفس داشته باشید رو پای خودتون بایستید به خودتون تکیه کنید و برای خودتون ارزش قاعل شین اونمممممم خیلی زیاد به نظر من هیچ وقت نباید گذاشت یه مرد بفهمه بهش وابسته اید اون باید ترس از دست دادن شمارو داشته باشه و هیچ وقت دلتون برای شوهرتون نسوزه..اگه خواستین شوهرتونو تنبیه کنید این کارو با سکوتتون انجام بدید نپرس کجا بودی چیکار کردی چرا اون کارو کردی و از این حرفا کلا بزاریدش کنار.هرچی بی محلی کنید بیشتر سمتتون میان این ذاتشونه:)

اشکال نداره سعیده خانوم منم یک سال عقد که عقد بودیم،هیچی پول بهم نمیداد. بجای اینکه به من پول بده،به مامانش پول میداد. باید صبر کرد،گذر زمان همه چیز رو درست میکنه.

من6ماه عقد کردم خداروشکر هیچ مشکلی نداریم جز بی پولی بدجور اذیتم میکنه شوهرم تا حالا ی هزاری بهم نداده انگار ن انگار زنشم

شوهرم اصلا درکم نمیکنه اصلا نکات مثبتم رو نمیبینه احساس میکنم دارم افسردگی میگیرم

پیام ها جالبه خیلی جالبه ،بنظرم باید خودتون رو بیشتر از هر کسی توی دنیا دوست داشته باشید اونوقته که دیگران هم یاد میگیرن شمارو اونطور که لیاقتشو دارین دوست داشته باشن (میدونید من همسرم قبلا ازدواج کرده بود ، خیلی ماه و خوبه البته اختلافات زیادی هم داریم
) اما یادمون نره که ما خانم ها از مردها استوار تر، زیرک تر و باهوش تریم ، پس ما قطعا برنده میشیم و زندگی رو هرطور بخوایم میسازیم حتی اگه مجبور باشیم تنهای تنها. من اینو از صمیم قلبم باور دارم .

من اصلا حوصله ندارم یا شوهرم حرف بزنم چون اون گوش نمیده.اگه ی روز ازش متنفر شدم تقصیر خودشه

من سه ساله ازدواج کردم توسن کم خیلیییی سختی کشیدم رفتم توشهرغریب شوهرمم سنش کم بودهیچی از زندگی نمیدونستیم دنبال مجردیش بوداصلا منو ول کرده بود به امان خدا.شب وروزم گریه بود حرفامونمیفهمید. تابالاخره اینقدرصبوری کردم ومحبت کردم الان خوب شده وابستم شده.
خانوما صبوری کنید سالای اول زندگیتون وعشقوفراموش نکنید معجزه میکنه.اگه واقعا میخواید زندگیتونونگه دارید باید کوتاه بیایدیه جاهایی وبازهم میگم صبورباشید

سلام دوستان والو شوهر هیچی جزدرد نیست اینقدفکر ازدواج نباشین چون همیشه این خانومها هستن که باید زجر بکشن مردفقط خودشو میبینه محبتم کنی خودتو پیر کردی ولی منم میگم محبتش کن چون محبوری حتماده ساله دیگه جواب میده ولی نه یسال دوسال.میگم که پیر میشیو خلاص.مردخوب
سراغ دارم اونم برادرخودم چون مادروخواهرخوبی داره.تو هر ازدواجی مادر و خواهر پسر مهمه چون پیرا یادم یگیرن و بعد رو زنشون بکار میبرن.

سحرجان شرایط منم دقیقا همینجوریه همین چند وقت پیش عروسی دختر دایم زهر شد از بس که حرص خوردم تازه بهش دروغ گفتم که اصلا نرقصیدم اگه بفهمه داستان دارم.

سلام.منم ١,٥ساله ازدواج کردم شوهرم تا حد زیادی اخلاقش خوبه ولی متأسفانه زیادی روی من حساسه.اصلا نمیزاره تنهایی مهمونی و عروسی برم ،خودشم بخاطر شرایط کاریش مرخصیش کمه،وقتی متوجه بشم کسی از فامیل مراسمیداره دیگه استرس من شروع میشه .بعضی وقتا دلم میخاد انقد بزنمش که بمیره و دلم خنک بشه.

شوهر من خیلی خوبه خیلی بهم توجه میکنه بیش از حد هم مهربونه همیشه غرورشو میذاره زیر پاش ولی بیش از حد روم حساسه حتی نمیذاره تلگرام نصب کنم تا یچیز میشه بهم تهمت میزنه و رابطه ۸ماهه با دوسپسرم تو دوران مجردیمو به رخم میکشه دیگه از این همه توجه وگیر دادن خسته شدم توروخدا کمکم کنین

من ی ساله ک ازدواج کردم.مادر شوهرم با ازدواج ما مخالف بود.ی جورایی غیر مستقیم بیچارمون کرده.شوهرم همه رو میدونه ولی میگه مادرمه و عاشقشم....

به نظر من اول باید به اخلاق مرد و بعد به موقعیت اجتماعی و فرهنگش توجه کرد بعضی از دخترایی که دنبال قیافه میگردن باید بگم که زندگیشون در اینده رو به فناست به احتمال زیاد

زنا همه بدبختن

سلام من5ماهه عقدکردم شوهرم ازهمه لحاظ خوبه خیلیم همدیگرودوست داریم ولی تنهامشکلی داره اینه ک شبامیره پیش رفیقاش زیاددل ب کار نمیده نمیدونم بایدچیکارش کنم خیلی نگرانم کمکم کنید

سلام من ٥ ماهه عقدکردم. شوهرم ازهمه لحاظ خوبه خیلیم همدیگرو دوست داریم ولی تنها مشکلی داره اینه که شبا میره پیش رفیقاش .نمیدونم بایدچیکارش کنم

سلام من تازه ۳ماه عقد کردم تازگیا تلگرام نامزدمو هک کردم دیدم به یه خانوم همسن مامانش پی ام داده با استیکرای عاشقونه چندروز بعد باز تکرار شد پرسیدم کیه گفت من نمیشناسمو شاید داداشم پی ان داده بعد نشون دادن مدرک گفت آره از مشتریامه بعد میگم چرا اینهمه صمیمی
برگشته میگه بخاطر کارم دیدم اونا راحتن منم گفتن مثل خودشون حرف بزنم خلاصه هم دروغ مبگه هم بهونه میاره هم گردن نمیگیره اشتباهشو من چیکار کن بنظرتون دارم میمیرم از فکر کردن میترسم زیاد هم بگم بره دنبال کارای بدتر از این

سلام...من پنج ساله ازدواج کردم ...شوهرم یازده سالازم بزرگتره ...و هر کدو از یه شهریم ....شوهرم شان و موقعیت اجتماعی خوبی داره ...فقط و فقط ...ولی من از نظر قیافه و خانواده ازش سرم .....خلاصه بگم گول موقعیتش روخوردم و زنش شدم ....حلا همه اختلافاتمون به
اوج رسیده ،،،اختلاف سنی ...فرهنگی و غیره ....یه بچه سه سال دارم که قربان این زندگی است .....جوونا خواهش میکنم فقطاخلاق و معرفت و هم شان بودن رو معیار بزارید نه شغل و ظواهر طرف رو

سلام من حدود یک سال میشه ازدواج کردم قبل از ازدواج با شوهرم صحبت کردم و بهش در مورد کارایی که دوست دارم انجام بدم صحبت کردم و ایشونم قبول کرد اماتو این یک سال زد زیر همشون ,الان هر روز دعوا داریم هرروز سر یک مساله جدید اولش به خانوادم گیر داد که باید ازشون دور بشی یک روز به آرایشم گیر میده و فکر میکنم هرروز علاقش به من کمتر میشه واقعا چرا مردا انقدر بی معرفتن.

ب نظر من محبت و گذر زمان و توکل ب خدا همه چیز رو حل میکنه

خواستم بگم همه توی زندگیشون مشکل دارن.نباید جا زد.زندگی آسون نیست.باید شوهرتو بسازی.فقطم با محبت میشه.

ما ۱ماه نیس عروسی کردیم از انتخابم سخت پشیمونم افسردگی گرفتم شوهرم عصبیه . موندم هرشب به خودکشی فکر میکنم

شوهر من هم خیلی خودخواهه.منو خیلی تحقیر میکنه.گاهی وقتا مطمین میشم که ما به درد هم نمیخوریم.ولی به خاطر پدر و مادرم حاضر نیستم ازش جدا بشم.5ساله ازدواج کردیم.اون منو که خانم جوان21 ساله هستم گاهی 2-3 روز تتهام میزاره و میره دنبال خوش گذرانی خودش.از زندگی خسته شدم دیگه زندگی برام هیچ دلیلی نداره پوچ پوچه.فقط منتظر مرگمم

سلام من شوهرم اصلا گوش نمی کنه بیشتر گوش به حرف رفیقای نابابش میکنه حتی به مامان من هم گوش نمی کنه همش دعوا داریم تازه دوماهه که ازدواج کردیم از اون بدتر هنوز عقدی هستیمو اینجوری میکنه اصلا نمیدونم چیکار کنم تورخدا یکی بگه چه کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شوهر من دیکتاتور و خودرأیه.حرف فقط حرف خودشه.منم یاد گرفتم کار کاره خودم باشه و با یه چشم شرشو کم کنم.نهایتش بعداش یه ریع غر میخورم

ازغرورش متنفررررررررم دوس دارم له بشه تا اروم بشم

والا فکر کنم این مردای حالا فقط سرشون تو اینترنت و شبکه های اجتماعی گرمه برای زن و بچه شون وقت ندارن فقط داد و بیداد شون برای ماهاست

تجربه ی بزرگ ترها میگه چیزی که حریف همه میشه زمان هست بانوهای عزیز تو زندگی همیشه اعتماد به نفس داشته باشد و در مقابل همسرتون به خودتون ارزش بدید طرقی کنید به شرایط زندگی خودتونو نبازید و توجه نکنید...وقتی حواستون به خودتون و هدفتون باشه هم سرگرم میشید و هم لازم نیست دنبال بی مهریه شوهرتون باشید اونوقت وقتی به حس شوهرتون نسبت به خودتون نگاه میکنید میبینید چقد پیشش محترم و باارزش شدید به نظر من همهههههه ی مردها شبیه هم هستند پس باید یکیشونو کنارخودت راه ببری اگه ناامید نشید حتما موفق میشید Mer30

الهی یه روزی برسه که شوهرم ومامانش به دستو پاهام بیوفتن غلط فک میکردیم در موردتت و شوهرمم بشه غلام حلقه به گوشم

سلام هر مردی قلق خاص خودشو داره کلا بیشتر مردا از انتقاد خوششون نمیاد ،اگه کوچکترین انتقادی ازشون کنی بات چپ میوفتن ؛ینی تحمل شنیدن حرف حق رو ندارن .

وای اصلا حرف گوش نمیکنه خود رای دیوونم کرد ایشششش

من کم حرفم شوهرم میانه اما بااخلاق گندش باعث شده کم حرفترهم بشم روانی کرده منو ازش متنفرم

سلام امیدوارم همتون به نتایج مثبتی برسید و از این مشکلات رهایی پیداکنید دانشجوهستم مجرد

فاطمه جان من اوایل ازدواجم مثل شما بودم شنونده خوبی بودم تا گوینده خوب! اما با اصرار های زیاد همسرم کم کم سعی کردم جوری باشم که اون میخواد مثل خودش ، اما حالا برعکس شده اون کم حرف شده و من میلم به صحبت بیشتر . .حالا تنها کسی که اذیته من هستم . سعی کن همونجوری باشی که هستی عزیزم .

همسر من خیلی حساس شده رو تک تک کلماتم رو تک تک کارام. همش از دیگران و خوبی هاشون میگه و منو تحقیر میکنه. به خدا نابودم... نمیدونم چیکار کنم اما من دوستش دارم. نمیخوام ازش جدا شم.. هنوز اول زندگیمه.. حق من نیست بی محلی و سردی همسرم نسبت به من زیاد شه...

همسر من خیلی حساس شده رو تک تک کلماتم رو تک تک کارام. همش از دیگران و خوبی هاشون میگه و منو تحقیر میکنه. به خدا نابودم... نمیدونم چیکار کنم اما من دوستش دارم. نمیخوام ازش جدا شم.. هنوز اول زندگیمه.. حق من نیست بی محلی و سردی همسرم نسبت به من زیاد شه...

همسر من که ترجیح میده به جای صحبت با من تو شبکه های اجتماعی صفات خوب دیگران را شمارش و تحسین کنه برای من و بچه چیزی جز مشکلات کاری نداره که بگه، هرکاری هم که خانواده اش بکنن طرف اونا رو میگیره هرجور که بشه، خیلی خسته ام نمیدونم چرا قبول نمیکنه که جدا بشیم
این چه زندگیه که من دارم

من حرف پیدا نمیکنم براى زدن و همسرم همش دوس داره باهاش حرف بزنم!